در مستند بیگانگان باستانی ادعا می شود: «در کتاب حزقیال نبی در تورات، این پیامبر نوعی ارابه پرنده را توصیف می کند که دارای چرخ هایی درون چرخ های دیگر است و توسط فرشتگان حرکت می کند. گرچه تاریخ شناسان توراتی این گونه پیشنهاد می دهند که در این توصیفات، حزقیال دارد در رابطه با دشمنانی که اسرائیل (سرزمین قوم بنی اسرائیل در تورات) را تهدید می کند، بصورت سمبلیک و نمادین صحبت می کند. ولی آیا این توصیفات حزقیال می تواند نشانه ای بر ملاقاتی انجام شده با بیگانه های فضایی باشد؟
مقدمه
نظریه پردازان فرضیه فضانوردان/بیگانگان باستانی عبارت «چرخ درون چرخ» برگرفته از کتاب حزقیال، جزو متون تورات را به عنوان مدرکی از رویت یوفو توسط حزقیال می دانند. کتاب حزقیال از چهل و هشت بخش تشکیل شده است. حزقیال از پیامبران دوران اسارت یهودا در بابل است. برای اولین بار اریک فون دانیکن در کتاب ارابه خدایان، بخش اول کتاب حزقیال نبی معروف به مکاشفه حزقیال را تحت عنوان برخورد حزقیال با بشقاب پرنده تعبیر نمود. چند سال بعد یک مهندس اتریشی کارمند ناسا به نام جوزف بلومریچ کتابی با نام سفینه فضایی حزقیال را به رشته تحریر در آورد. وی در این کتاب با توجه به توصیفات حزقیال توانست طرح یک بشقاب پرنده را رسم نماید. اکنون در مستند بیگانگان باستانی، مکاشفه حزقیال جزو مستندترین برخورد های انسان دوران عهد عتیق با بشقاب پرنده محسوب می شود.
از دیگر سو، پروفسور رونالد استوری از اولین کسانی بود که مدعی شد امثال دانیکن و بلومریچ به عمد بعضی از قسمت های کتاب مقدس را به گونه ای تفسیر نموده اند تا مخاطب را به این نتیجه برسانند که آنچه حزقیال دیده است، حقیقتاً یک بشقاب پرنده بوده است! دکتر مایکل هایزر و تیم کالاهان نیز با بررسی هایی که انجام دادند، متوجه شدند حق با استوری بوده است و نه دانیکن. اکنون در این مقاله ما نیز با اتکا به منابع لاتین دست اول به شما نشان خواهیم داد که چگونه نظریه پردازان فرضیه فضانوردان باستانی کلاغ را به جای بلبل به ما قالب می نمایند.
از آنجا که در این مقاله ما تعمداً به صورت کاملاً مستند و تحلیلی بحث می نماییم تا اما و اگری باقی نماند، لذا این مقاله جزو مستندترین مقالات حقیقت خاموش تاکنون است که صرفاً یک خواننده متعصب و ناآشنا به منطق، قادر است آن را پس بزند. بنابراین تا آخر مقاله با ما باشید.
نقد ادعای رویت بشقاب پرنده توسط حزقیال
در مستند بیگانگان باستانی ادعا می شود: «در کتاب حزقیال نبی در تورات، این پیامبر نوعی ارابه پرنده را توصیف می کند که دارای چرخ هایی درون چرخ های دیگر است و توسط فرشتگان حرکت می کند. گرچه تاریخ شناسان توراتی این گونه پیشنهاد می دهند که در این توصیفات، حزقیال دارد در رابطه با دشمنانی که اسرائیل (سرزمین قوم بنی اسرائیل در تورات) را تهدید می کند، بصورت سمبلیک و نمادین صحبت می کند. ولی آیا این توصیفات حزقیال می تواند نشانه ای بر ملاقاتی انجام شده با بیگانه های فضایی باشد؟ و آیا می تواند این توصیفات در کتاب حزقیال اثبات کننده این باشد که واقعا سفینه های فضایی در عهد باستان وجود داشته اند؟»
امروزه مکاشفه حزقیال نبی به عنوان یکی از اصلی ترین دلایل برای اثبات کردن فرضیه فضانوردان باستانی استفاده می شود. حال اجازه دهید تا کمی دقیق تر و از نزدیک تر به این داستان نگاه کنیم و ببینیم که آیا این داستان واقعا چنین نظریه ای را اثبات می کند یا خیر؟
ابتدا با ادعای کارشناسان مستند بیگانگان باستانی مبنی بر این که مورخان و تورات شناسان گفته اند این مکاشفه و رویا یک تصویرسازی سمبولیک و نمادین از دشمنان اسرائیل است، مخالفت نموده و چنین چیزی را رد می کنیم. در متن تورات و در این داستان به وضوح عنوان می شود که این مکاشفه مربوط به مشاهده جلال و خود خداوند توسط حزقیال است. او خداوند را به شکلی که بر یک سریر نشسته است مشاهده می کند.
اگر تفاسیر تورات پژوهان غربی همانند جیمز اسمیت را مطالعه کنید در هیچ کدام نخواهید دید کسی به این اشاره کرده باشد که این مکاشفه حزقیال به دشمنان اسرائیل ارتباطی داشته باشد. متاسفانه این یکی از دروغ های فیلم بیگانگان باستانی هست. از تکنیک سازندگان این فیلم است که در ابتدا یک داستان ضعیف و بی پایه را به عنوان نظریه مخالفان خودشان مطرح می کنند و بعد با رد کردن آن سعی می کنند تا ادعاهای خود را اثبات کنند. در صورتی که اصلا چنین نیست و کسی از مفسرین و تورات پژوهان چنین حرفی نزده اند که این مکاشفه مربوط به دشمنان سرزمین اسرائیل است. لذا برای ایشان بهتر می بود ابتدا آن قسمت از تفاسیری که چنان ادعایی کرده است را به مخاطب نشان می دادند و در ادامه سراغ اثبات ادعای خود می رفتند. البته هنوز هم دیر نشده و پیروان امروزی فرضیه، می توانند مدارک حامی ادعای پیش کسوتان خود را برای ما ارائه نمایند.
بزرگ ترین فرض و ادعای نظریه پردازان فضانوردان باستانی همیشه این بوده است که نویسندگان عهد باستان نمی فهمیده اند تکنولوژی چیست و یا این که لغات مناسبی برای توصیف آن تکنولوژی که دیده اند را در اختیار نداشته اند، ولی این ایده حداقل در رابطه با داستان حزقیال نبی سازگار نیست.
در داستان حزقیال از لغات زیادی برای توصیف آنچه که رویت شده استفاده شده است. در حقیقت عبری یکی از غنی ترین زبان های نوشتاری در تاریخ جهان بوده است و داستان حزقیال تورات نیز به خوبی نشان می دهد که حزقیال با استفاده از این زبان چه توانایی خوبی را برای توصیف و تشریح اشیاء و پدیده های پیچیده مورد نظرش داشته است. در این خصوص بهتر است به بخش های 40 الی آخر کتاب حزقیال مراجعه نمایید و خود به عینه این ادعا را ببینید .
اما نگاهی کلی به تورات و آموزه هایش
در همین بادی امر باید بگویم که بهترین و قوی ترین نقد ها در خصوص پرونده حزقیال، بدون آشنایی حداقل کلی خوانندگان عزیز با متون تورات و کتاب حزقیال عملاً چندان کارساز نخواهد بود، در نتیجه به مخاطبانی که بیش از هر چیزی در پی یافتن حقیقت ماجرای رویت حزقیال هستند، پیشنهاد می کنم، از هر منبع فارسی یا لاتین که خود تمایل دارند، ابتدا بخش اول کتاب حزقیال را مطالعه نمایند. در ادامه یکی یا دوتا از دیگر کتاب های تورات را مثلاً کتاب سفر پیدایش یا کتاب ارمیا، ذکریا و . . . را بخوانند و به مقایسه قدرت قلم حزقیال با قدرت قلم سایر نویسندگان تورات مانند ارمیا، نحمیا، اشعیا، دانیل و هر کسی که خود دوست دارند، بپردازند. چنین کاری سهل نیست، اما برای ما و شما بسیار موثر خواهد بود، چرا که نه تنها ما را با تفکرات یهود، درک یهود از خدا و نحوه تفسیر خدا توسط تورات نویسان آشنا می کند، بلکه ما را به این نتیجه می رساند که همه نویسندگان تورات دارای یک سبک ادبی جهت توصیف وقایع نبوده اند. عمق فاجعه در حدی است که به قول معروف شنیدن کی بود مانند دیدن. به عبارتی زبان قاصر از بیان میزان تحریف تعالیم مقدس و کتب عهد عتیق است.
تاکید می کنم که ما این موضوع را فراتر از دید تورات پژوهان غربی بررسی خواهیم نمود. شواهد تاريخى و ادله بسیار نشان مى دهد كه تورات و انجيل اصلى در دسترس نیست و فقط قسمت هايى از آن دو كتاب آسمانى را پيروان حضرت موسى و عيسى علیهم السلام مدت ها بعد از وفات آنها نوشته اند كه آن هم متأسفانه با خرافات فراوان آميخته شده است. میزان تحریف تورات در حدی است که بسیاری از مورخین، عهد عتیق را حتی در حد یک کتاب تاریخی نمی بینند چه رسد به این که كتاب آسمانى یهودیان باشد.
باید دو نکته را به مخاطبان یادآوری نمود:
اول این که تحریف کتب الهی در دو سطح قابل بررسی است: تحریف معنوی و تحریف لفظی. تحریف معنوی یعنی این که بدون دستکاری، متن را غرضمندانه ترجمه و تفسیر نماییم. لیکن آنچه که مشخص است تحریف لفظی یعنی دستکاری نمودن الفاظ و در نهایت متن کتاب، که این باعث زیر سئوال رفتن اعتبار و اصالت متن می گردد.
در ثانی بررسی میزان صحت کتاب تورات حداقل از دو طریق ممکن است، یکی این که حوادث بعد از تورات را تحلیل کنیم یا متن آن را با متن کتب الهی بعد از تورات مطابقت دهیم. مبعوث شدن عیسی مسیح در اورشلیم و نازل شدن انجیل، خود آشکارترین دلیل انحراف بنی اسرائیل و تحریف تورات است. طبق تعالیم اسلامی می بینیم که مثلاً ابراهیم(ع) به مصر سفر نکرده و چنان ماجرایی که در تورات آمده یک تهمت محض است. در شش آیه از قرآن نیز بنی اسرائیل متهم به تحریف تورات شده از جمله آیه 41 سوره مائده که با توجه به سبب نزول آیه اثبات می شود قوم یهود به تحریف لفظی تورات پرداخته است.
راه حل دیگر این که بی طرفانه تورات را بخوانیم و راجع به آن قضاوت کنیم در این صورت کجا عقل می پذیرد که خدا مادی باشد، با مخلوق خود(یعقوب نبی، شیطان یا فرشته ای) کشتی بگیرد و مغلوب نیز بشود؟ چنین داستان فکاهی حتی خاخام های امروزی یهود را نیز به خنده وا می دارد. همین طور در مقاله بازخوانی نظریه خورشید مرکزی نیز مشخص شد تعالیم مقدس بر این باور بوده اند که زمین ثابت است و خورشید به دور آن می چرخد.
کتب مقدس عمدتا خداوند را اینگونه به تصویر کشیده اند که گویی خدا به صورت انسان مجسّم شده ولى قرآن مى فرمايد: ليس كمثله شىء- هيچ چيز همانند او نيست.
در میان ادّعاهای عارف مسلکان یهودی، دُم خروسی دیده می شود که نقاب معنویت گرایی را از چهره آنان افکنده و دین ستیزی آنان را نمایان می کند. اندیشه آنتروپومورفیسمی (انسان انگاری خدا ) پیوند ناگسستنی عرفان یهود با اسطوره های کهن و تلاش برای احیای آن ها، تار و پود عرفان یهودی را به هم تنیده و این گونه باورها با کتاب مقدس و آموزه های دینی تناقض دارد.
گرچه با تأسف باید اذعان کرد که دین یهود، از افکار مسموم کابالیسم در امان نبوده و در آن انحراف دیده می شود، ولی با این حال، بخش های مهمی از کتاب مقدس، جان کلام را بیان نموده و مؤیّدی بر استدلال ماست. کابالیسم(شیطان پرستی) و آنتروپومورفیسم در تخیّل عارف نماهای یهودی، خداوند مانند انسان، جسم و وزن دارد و برای کابالیست ها قابل رؤیت است!
آنتروپومورفیسم (انسان انگاری خدا) توهمی بیش نبوده، زیرا تمام پیام آوران الهی، با این توهمات به نبرد برخاسته اند. حتی در دین یهود، اندیشمندانی مانند موسی بن میمون،کابالیست ها را به باد تمسخر گرفته و بر تفکر آنتروپومورفیسمی آنان خط بطلان کشیده است و نکته بسیار دقیق اینکه چنین باورهایی با کتاب مقدس نیز در تناقض است. عصاره کلام را «تئودور ریناخ» مورخ یهودی به میدان آورد و گفت: «کابالا یک سمّ بی صدا بود که وارد عروق یهودیت گردید و تمام آن را آلوده کرد».
لذا باید عنوان نمود تورات امروزی که یهودیان به آن دسترسی دارند با تورات موسی(ع) کاملاً تفاوت دارد و بنی اسرائیل دست به تحریف لفظی تورات زده است. ما نقد داستان فضاپیمای حزقیال را در عین پذیرش این واقعیت حداقلی که تورات یک کتاب تحریف شده است، انجام داده ایم. به این ترتیب ما نمی پذیریم که الزاماً حزقیال یکی از پیامبران بنی اسرائیل بوده است اما می پذیریم که وی یکی از نویسندگان تورات است.
ذکر این نکات به این معنا بود که تورات فعلی یک کتاب کاملاً آسمانی نیست و بر ما آشکار نسیت تحریفات بشری در کدام قسمت های آن وارد شده و چه بخش هایی مصون مانده است. لذا ما اعتقادی به آسمانی بودن تورات فعلی نداشته و آن را صرفاً یک متن باستانی می دانیم. اما چیزی که برای حقیقت خاموش معرض شده اینکه در نیم سده اخیر تورات مجدداً مورد تحریف قرار گرفته است، اما این بار تحریف معنوی است. طرفداران فرضیه فضانوردان باستانی بخش هایی از تورات را مطابق میل خود ترجمه می نمایند، بدون این که متن اصلی را تغییر دهند. در نتیجه باید گفت که ما در پرونده حزقیال موجود در آرشیو مستندات فرضیه فضانوردان باستانی، شاهد تحریف معنوی در تحریف لفظی هستیم. لیکن اثبات تحریفات مروجین فرضیه فضانوردان باستانی به هیچ وجه سخت نبوده و اتفاقاً ساده است.
گفته می شود که اورشلیم در سال 597 قبل از میلاد به دست نبوکدنصر دوم، پادشاه بابل گشوده شد و یهویاکین شاه اورشلیم به همراه هزارها نفر از جمله حزقیال به اسارت گرفته شده اند و به بابل کوچ داده شده اند. سیستمی که شاهان آشور در آن سرآمد بودند. لذا می توان مدعی بود که بخش اول کتاب حزقیال در حدود سال593 قبل از میلاد مسیح نوشته شده است. در خصوص کتاب حزقیال، اسپینوزا اولین منتقد این کتاب بود که در قرن هفدهم می زیست. پس از وی، از چهار جهت عمده به کتاب حزقیال حمله شده است:
1- حمله به سندیت کل کتاب: در قرن نوزدهم بعضی از منتقدین بر این عقیده بودند که کل کتاب حزقیال دروغی است. افرادی مانند زانز و گیگر(Geiger) می گفتند که کتاب در دوران امپراتوری هخامنشی تنظیم شده و سینکه (Seinecke) بر این باور بود که کتاب متعلق به دوره مکابیان است. توری (Torrey) نیز ابراز داشت که کتاب حزقیال قرن ها پس از وی (230 قبل از میلاد) از ترکیب چند کتاب مشکوک به وجود آمده است.
2- حمله به یکپارچگی کتاب: در قرن نوزدهم بعضی به یکپارچگی کتاب عهد عتیق شک کردند. افرادی مانند اوئدر(Oeder) مدعی شدند که بخش چهلم تا آخر کتاب حزقیال پس از مرگ وی به کتاب حزقیال افزوده شده است.
3- حمله به انسجام متن: بسیاری از منتقدین امروزی نمی پذیرند که حزقیال خودش عمل مرتب سازی گفته ها و گزارشاتش را انجام داده باشد، کس یا کسان دیگری باید این کار را انجام داده باشند. فریمان، مای و زیمرلی هر یک در خصوص ویراستاری کتاب حزقیال عقیده ی متفاوتی دارند. هوئلسکر(Hoelscher) مدعی شد که از مجموع 1273 بند کتاب حزقیال، فقط 170 بند را خود حزقیال نوشته است. یا ایروین حدود 251 بند از کتاب را به خود حزقیال نسبت داد. همین طور مای حدود نصف بندها را متعلق به خود حزقیال دانست. فورر(Fohrer) نیز می گوید: متن آمده زیر نام حزقیال حاوی سری پیام هایی از مولفین دیگر در دوره های مختلف نیز هست.
4- حمله به زمینه کتاب: بعضی از متفکرین بر این عقیده اند که حزقیال حداقل برهه ای از عمرش در اورشلیم بوده است. هرنتریچ (Herntrich) پیشنهاد داد که حزقیال حقیقتاً در فلسطین زندگی می کرده است و نه در بابل. این نویسندگان بعدی تورات بوده اند که گفته اند وی در بابل زندگی می کرده است. فیفر(Pfeiffer) نیز می گوید که حزقیال از بابل به اورشلیم رفته و در نهایت به میان یهودان تبعیدی بابل بازگشته است.
لذا بسیاری از محققین غربی نیز به کتاب حزقیال انتقاد دارند و تمام آن را متعلق به حزقیال نمی دانند. در پرونده حزقیال بحث بر سر مکاشفه وی است. از نظر تورات پژوهان، او در این مکاشفه به شرح درکش از سریر خدا پرداخته است که توسط چهار کروب ( نوعی فرشته) حمل می شده است، اما طرفداران فرضیه فضانوردان باستانی معتقدند که حزقیال یوفو دیده است.
حزقیال واژگان کافی را در اختیار داشته است تا چیزهایی مثل دیسک نقره ای، مدور یا پنجره یا موجودات خاکستری با چشم های بزرگ را بتواند به خوبی توصیف کند. پس اینکه بگوئیم واژه ای برای توصیف این چیزها در اختیار نداشته است بی معنی است. او اگر می خواست می توانست به زبان عبری سلیس بگوید مثلا من موجودات خاکستری با سر بزرگ را دیدم که از درب یک دیسک مدور چرخان نقره ای رنگ خارج شدند و به من سلام کردند. اما او هرگز چنین چیزی نگفته است.
اصلاً دلیل این همه مخفی کاری بشری که با موجودات فضایی تماس نزدیک داشته است نه مشخص است و نه قابل درک. چرا حزقیال می باید به یک توصیف خیلی سر بسته اکتفا کند، آن هم حزقیال که عمده معروفیتش در بین کلیه تورات شناسان به دلیل جزئیات پردازی در شرح وقایع است.
حزقیال نبی بیشتر از هر نویسنده دیگر تورات (عهد عتیق) به نوشتن و ذکر جزئیات دقیق پرداخته است. او همه را مطمئن می سازد که کوچکترین جزئیات را در متن خود عنوان کرده است و ذکر نموده است، نه فقط اینجا، بلکه در تمام مکتوبات و نوشته های خود این کار را کرده است. به عنوان مثال با استفاده از توصیفات بسیار دقیق و جزئی که او ذکر کرده است، می توان نه فقط یک معبد بزرگ و مجلل که حتی یک شهر کامل را مطابق با جزئیات و خصوصیات ذکر شده توسط او، از نو بازسازی کرده و ساخت.
نقشه معبدی که حزقیال در مکاشفه اش توصیف نموده و توسط چارلز چیپیز (Chipiez) فرانسوی در قرن نوزدهم ترسیم شده است.
او حتی رویاها و مکاشفه های خود را با ریزبینی و وسواسی مثال زدنی و با ذکر زمان و مکان دقیقی که این مکاشفه برایش رخ داده است را ذکر می کند. به عنوان مثال در قسمت 8-1 کتاب حزقیال اینگونه می خوانیم:«در روز پنجم ماه ششم از سال ششم اسارت، در خانه خود با بزرگان یهودا گفتگو می کردم که ناگهان حضور خداوند مرا فراگرفت . . .». یا به 40-1 مراجعه نمایید.
جیمز اسمیت در پیشگفتار کتاب بحث تفسیری در باب کتاب حزقیال- An Exegetical Commentary on Ezekiel بیان می نماید: «کتاب حزقیال به لحاظ تعداد واژگان بعد از کتاب ارمیا، در رتبه دوم قرار دارد و به لحاظ اندازه، در رتبه سوم است. اما بر خلاف اندازه اش، این کتاب به شدت مورد غفلت واقع شده است. بررسی ها نشان می دهد که به طور میانگین دانشجویان عهد عتیق قادر به درک متن آن نیستند . . . ». همین طور که اسمیت به خوبی بیان نموده است کتاب حزقیال به دلیل ثقیل بودن متن آن، حتی مورد توجه کلیسا نیز قرار نگرفته است. با این وضعیت، شخصی به نام جوزف بلومریچ توانست بخش اول این کتاب را تفسیر نماید.
در مستند بیگانگان باستانی ابراز می شود: «جوزف بلومریچ یک دانشمند معروف و شناخته شده راکت های فضایی است. او در پروژه سفر به ماه برای ناسا کار کرده است. وی از دریچه دید یک مهندس طراحی راکت ها و موشک های فضایی به بخش ابتدایی کتاب حزقیال نگاه کرده است. بعد از ماه ها تحقیق در این رابطه نتیجه گیری می کند بله آنچه که در بخش های ابتدایی این داستان ذکر شده است در واقع توصیفی از مشاهده یک سفینه فضایی بوده است و حتی در این رابطه کتابی نیز تحت عنوان فضاپیمای حزقیال- The Spaceships of Ezekiel می نویسد».
ابتدا باید گفت که بلومریچ دارای مدرک کارشناسی بوده است، اما پس از نوشتن کتاب مذکور، از سوی تئورسین های فرضیه فضانوردان باستانی مفتخر به کسب درجه دکترا گردید و اخیراً مستند بیگانگان باستانی به وی درجه ی دانشمندی اعطا نموده است. سازندگان مستند بیگانگان باستانی ادعا می کنند این فرد، که به قول آنها یک نابغه علوم فضایی هست، کتاب حزقیال را در تورات مطالعه کرده است و چنین نتیجه گرفته است که این چهار کروب ذکر شده در 4 گوشه این سریر در واقع 4 عدد موتورهای پیش ران یک سفینه فضایی بوده اند!
اما خود بلومریچ هرگز مدعی نبوده است که تمام تورات را خوانده است، کما این که در مصاحبه ی خود اذعان نموده است. در سال 2000، فیسخینگر (Lars A. Fischinger) آلمانی طی یک مصاحبه به صورت زیرکانه ای میزان اطلاعات بلومریچ راجع به حزقیال را سنجید و نشان داد که وی حتی کتاب حزقیال را کامل نخوانده است. بلومریچ مدرک آکادمیک یا حتی خودآموز در مورد ترجمه و تفسیر عهد عتیق ندارد. او عملاً به بررسی بخش اول کتاب حزقیال از کل 48 بخش کتاب پرداخته است و همین نقطه ضعف در ادامه باعث سرنگونی تئوری وی گردیده است. فی الواقع حزقیال در بخش اول کتابش، از رویای مشاهده خداوند بنی اسرائیل که بر سریری نشسته و توسط چهار کروب حمل می گردد، به تفصیل سخن می گوید. اما ابهاماتی در توصیفاتش دیده می شود. وی در بخش دهم کتابش مجدداً به این مکاشفه اشاره نموده و جنبه های مبهمی از مکاشفه اش را افشا نموده است که این منجر به رد شدن تئوری بلومریچ می گردد.
چیزی که بلومریچ ادعا می کند این است که با توجه به تخصصش، وی آمده بود تا با بررسی کتاب حزقیال، ادعای دانیکن را رد نماید اما پس از کاوش هایش به این نتیجه رسید که حق با دانیکن بوده است.
بلومریخ
اما در ادامه می خواهیم دو موضوع را در رابطه با بلومریچ بررسی کنیم. در ابتدا: آیا نسخه توراتی که در دسترس بلومریچ بوده، همان توراتی است که در دسترس ماست؟ برای این کار من قسمتی از متن تورات مورد استفاده بلومریچ و تورات مورد استفاده خودمان را به زبان انگلیسی در این جا آورده ام. لیکن برای جلوگیری از اما و اگرها، ابتدا به آدرس ذیل مراجعه نموده و کتاب سفینه فضایی حزقیال، نوشته بلومریچ را بارگیری کنید.
دانلود کتاب سفینه فضایی حزقیال : اینجا
اکنون فصل سوم کتاب را مشاهده نمایید. بلومریچ در فصل سوم کتابش ابتدا به نقل قول مکاشفه حزقیال پرداخته است. ما فقط 10 بند اول کتاب حزقیال را برای نمونه از آنجا کپی می کنیم. بخش اول کتاب حزقیال از 28 بند تشکیل شده است و شما می توانید خودتان سایر بندهای بخش اول کتاب را همان جا مشاهده نمایید:
متن بالا، 10 بند از کتاب حزقیال است که بلومریچ در کتابش آورده است و در فصل های بعدی آن را تفسیر نموده است. در ادامه، نقل قول فوق را با کتاب حزقیال از منبعی دیگر مقایسه می کنیم. یکی از معتبرترین نسخه های تورات در دسترس، فعلاً نسخه جدید تورات شاه جیمز (New King James Version (NKJV)) است که حتی از نسخه جدید تورات بین المللی (New International Version (NIV)) نیز معتبرتر است. ما همان 10 بند را از تورات جدید شاه جیمز برای شما نقل قول می نماییم:
باید گفت که بحث بر سر این است که حزقیال چه گفته است و آیا گفته های وی همان چیزی است که بلومریچ ادعا می کند؟ به عبارتی همان معنایی که بلومریچ برداشت نموده از کتاب حزقیال قابل برداشت هست یا خیر؟ همان گونه که مشاهده نمودید، کتاب مورد استفاده بلومریچ ظاهراً تفاوت بارزی با نسخه های معتبر ندارد. لذا در نگاه اول می توان نتیجه گرفت که نسخه مورد استفاده بلومریچ مورد اعتماد است. اما وی معتبرترین تورات را برنگزیده است. بلکه توراتی را برگزیده که در ترجمه آن از عبری به زبان مقصد، اصطلاحات دو پهلوتر یا بی ربط استفاده شده است. مثلاً در بند 7، در ترجمه های معتبر مانند تورات شاه جیمز از اصلاح « like the sole of a calf's foot» استفاده شده ولی در نسخه مورد اتکای بلومریچ اصطلاح « round feet» به کار گرفته شده است. بعداً این ادعا را دقیق تر خواهیم شکافت. البته بلومریچ می گوید که شش نسخه تورات را با هم تطبیق داده و در نهایت به چنان نظریه ای رسیده است! برای دیدن اسامی نسخه های تورات مورد استفاده بلومریچ به این آدرس مراجعه نمایید:
http://www.spaceshipsofezekiel.com/html/refs-blumrich_bibles.html
هرچند به تورات مورد استفاده بلومریچ ایرادهایی وارد است اما با خواندن آن شما به این نتیجه نخواهید رسید که حزقیال یوفو دیده است. پس چگونه بلومریچ به این نتیجه رسید که حزقیال یک یوفو دیده است؟ در ادامه ببینیم که برداشت وی از متن فوق چیست؟ برای مشاهده تفسیر کامل بلومریچ از مکاشفه حزقیال به فصل پنجم کتاب سفینه فضایی حزقیال مراجعه نمایید. ما در ادامه خلاصه ی تفسیر 10 بند مذکور از نظر بلومریچ را برای شما می آوریم و محل اختلاف نظر را بررسی می کنیم:
ترجمه ما از حزقیال 1-1 تا 1-3: در روز پنجم ماه چهارم سال سی ام، در میان اسرا کنار رود خابور بودم که آسمان گشوده شد و من رویایی از خداوند را دیدم. روز پنجم ماه که پنج سال از اسارت یهویاکین پادشاه می گذشت، کنار رود چبار در سرزمین کلدانیان لفظ خداوند برای حزقیال کاهن، پسر بازی، به واقعیت بدل شد و ید خدا بر فراز او قرار گرفت(حضور خداوند او را فراگرفت).
تفسیر بلومریچ از حزقیال1-1 الی 1-3: حزقیال تحت تاثیر آتش و حرارت موتور راکتی که در حال کاهش دادن سرعت سفینه جهت فرود است، ابراز می دارد که « آسمان گشوده شد- The heavens were opened». همان طور که در ادامه خواهم گفت، عبارت «دست خدا بر فرازش بود- The hand of the Lord was upon him there» همواره به معنای برخورد با سفینه فضایی و فرمانده اش است.
تفسیر جمله «دست خدا بر فرازش قرار گرفت» به معنای برخورد حزقیال با فرمانده سفینه فضایی، اگر با هدف نقض وجود خدا صورت نگرفته است پس با چه هدفی صورت گرفته است؟ آیا بلومریچ از نتیجه تفسیراتش آگاه نبوده است یا که برایش مهم نبوده است؟ اگر ما بتوانیم مشابه عبارات حزقیال را از تورات نوشته شده قبل یا بعد از حزقیال بیاوریم، نشان داده ایم که آنچه حزقیال می گوید جدید نیست یا تورات تحریف شده است.
همان گونه که می بینید در این سه بند ابتدایی، حزقیال بسیار دقیق به توصیف زمان و موقعیت برخورد پرداخته است. او بیش از سایر پیامبران یا نویسندگان تورات، برای انتقال پیام هایش از سمبل سازی استفاده نموده است. مثلاً حدود 60 مورد، درام های حزقیال با عبارت « The word of the LORD came to me» شروع می شود. این جمله تقریباً برای اولین بار در کتاب سفر پیدایش تورات در بند 15-1 در رابطه با مکاشفه ابراهیم علیه السلام است. با عطف به این که موسی نبی کتاب سفر پیدایش را روایت می کند، پس وی اولین کسی است که جمله فوق را در تورات بکار برده است. در کتاب دوم ساموئل، بند 7-4 و 24-11 نیز جمله مذکور آمده است. موسی و ساموئل قبل از حزقیال می زیسته اند، پس این جمله مختص حزقیال نیست. لذا حزقیال باید تحت تاثیر موسی و ساموئل از آن عبارت برای بیان مکاشفاتش استفاده نموده باشد. یا شخص سومی که دست به تحریف تورات زده است باید جمله مذکور را به این سه پیامبر نسبت داده باشد. در هر صورت دیگر نمی توان ادعا کرد که جمله مذکور را حزقیال برای اولین بار به عنوان اولین تجربه کننده به زبان آورده است.
بر خلاف تفسیر بلومریچ از جمله ی « the hand of the LORD was upon me»، فی الواقع حزقیال مکاشفات خود را با این جمله شروع می نماید. عبارت فوق شکلی خاص از حالت کلی « the hand of the LORD/God be upon/against … » است. این جمله قبل از حزقیال، در کتاب خروج (بند 9-3)، کتاب تثنیه (بند 2-15)، کتاب داوران (2-15)، کتاب روت (بند 1-13)، کتاب اول ساموئل (بندهای 5-6، 5-9، 7-13 و 12-15)، کتاب اول شاهان (بند 18-46)، کتاب اول تواریخ (بند 28-19)، کتاب دوم تواریخ (بند 29-25) استفاده شده بود. در ادامه حزقیال نیز در چندین بند از کتابش برای نمونه بندهای 1-3، 3-14، 3-22، 8-1، 33-22، 37-1 و 40-1 از آن عبارت برای توصیف هدفش بهره می گیرد
عزرا کسی است که در کتابش، بندهای 7-6 و 7-28، بعد از حزقیال از همان جمله مورد علاقه حزقیال برای بیان مفاهیم استفاده نموده است. حتی نحمیا نیز در 2-18 از آن جمله استفاده نموده است. اما سایر نویسندگان تورات مانند دانیل نیز با عبارات خاص خودشان به بیان مکاشفاتشان می پردازند. دانیل در بند 10-7 و 10-8 از عبارت « And I Daniel alone saw the vision یا I was left alone, and saw this great vision» برای بیان مکاشفه استفاده می نماید. در نتیجه چنان عبارات و جملاتی فقط توسط حزقیال استفاده نشده است.
لذا تفسیر بلومریچ از چنین عباراتی به طور ضمنی به معنای رویت بشقاب پرنده توسط سایر پیامبران بنی اسرائیل است. در نهایت مفهوم یهوه به عنوان خدای قادر مطلق نقض می گردد و او همان فرمانده سفینه فضایی باید باشد که با حزقیال و سایر پیامبران بنی اسرائیل تماس داشته است. اما بلومریچ اشاره ای به برخورد موسی، اشعیا، دانیل، عزرا، نحمیا و . . . با یوفو نکرده است. وی از این موضوع مطلع نیست که سایر نویسندگان تورات چه قبل از حزقیال چه بعد از حزقیال از چنان عباراتی برای بیان ادراکات خود استفاده کرده اند و این مختص حزقیال نبوده است.
در واقع امروزه بسیاری از پیروان فرضیه فضانوردان باستانی می گویند تورات مملو از مشاهدات یوفوست. به این دلیل که مکاشفه حزقیال توسط دانیکن و بلومریچ به برخورد وی با بشقاب پرنده تعبیر شده است و سایر پیامبران از بعضی عبارات مورد استفاده حزقیال در نوشته ها و گزارشات خود استفاده کرده اند. پس ایشان هم باید یوفو دیده باشند. حتی اگر به موجود چهار چهره چهار بال با چرخ هایی زیرشان و تختی بر فرازشان اشاره نشده باشد.
اما بالعکس ایشان، ما معتقدیم که حزقیال به ارتقا ادبیات مکاشفات در تورات پرداخته است. بعضی از عبارات کلیدی در مکاشفات وی، قبل از او توسط موسی نبی، ساموئل و . . . استفاده شده است. حتی توصیف او از سریر خداوند و حاملانش در کتیبه ها و آثار به جا مانده از تمدن میان رودانیان علی الخصوص بابلیان هنوز هم باقی است و خوشبختانه سندی محکم در جهت اثبات ادعای ماست.
ترجمه ما از حزقیال 1-4: طوفانی از سمت شمال آمد، یک ابر بزرگ و آتشی چشمک زن که هاله ای از روشنایی در اطرافش بود و در مرکز آتش کهربایی (فلزی) براق بود.
تفسیر بلومریچ از حزقیال1-4: سفینه فضایی جهت رسیدن به شرایط مطلوب فرود، مقداری از هیدروژن مایع را تخلیه می کند تا فشار و دمای موتورها تنظیم گردد. این مایع همین که از تانک خارج شد به صورت گاز در می آید، گازی سرد که باعث یخ زدن رطوبت هوا همان محدوده شده و این رطوبت یخ زده شبیه ابر به نظر می رسد. اکنون هر چه سفینه بزرگ تر باشد، گاز بیشتری تخلیه شده و ابر برزگ تری تشکیل می گردد که سفینه را در بر می گیرد. کسانی که راکت ساترن را در فیلم ها و تلویزیون دیده اند یا از نزدیک شاهد کارش هستند به خوبی معنی« آتش چشمک زن- flashing fire »، «هاله نور دور آن- Brightness round about it» یا «همانند برنز درخشان بود-As it were gleaming bronze» را از گفته های حزقیال در می یابند.
مایکل هایزر که خود دکترای زبان سامی دارد، به جای «همانند برنز درخشان بود- As it were gleaming bronze» عبارت عبری را به «درخششی کهربایی- gleam as of amber» ترجمه می نماید. البته قبل از حزقیال، موسی (ع) نیز در کتاب خروج بند 16-10 خدای اسرائیل را در ابر دیده بود. بعد از حزقیال، دانیال نبی نیز از عنصر ابر در مکاشفاتش استفاده نموده است (تورات، کتاب دانیال، 7-13 و 7-14).
در این بین، نکته ای که بسیار زیرکانه تعبیه شده این که بلومریچ چهار بند اول کتاب را توصیف حزقیال از موتور راکتی و موشکی سفینه فضایی می داند و در بندهای پنجم به بعد، گفتار حزقیال را به نوعی هلیکوپتر تعبیر می نماید. برای این که کسی نتواند به این کار وی ایراد بگیرد، او طرحی از سفینه فضایی ارائه نمود که تلفیقی از هر دو سیستم است. همین طور بند دهم را به کپسول جمینی (Gemini capsule) ربط می دهد. همه این ها در حالی است که خود حزقیال هرگز لفظ یوفو یا چیزی که مستقیماً یا حتی غیر مستقیم اشاره به سفینه فضایی نماید، را حداقل در چهار بند ابتدایی بیان نکرده است.
ترجمه حزقیال 1-5: سپس از میان ابر، چهار مخلوق زنده ظاهر شدند که شبیه انسان بودند.
تفسیر بلومریچ از حزقیال 1-5: هر چند سفینه در ارتفاع 3000 پایی و حتی بیشتر از محل استقرار حزقیال قرار دارد، اما وی قادر به تشخیص پیکره است. قسمت هلیکوپتر به همراه پره های چرخانش، باعث می شوند تا حزقیال برای توصیف آنچه می بیند از اصطلاح «مخلوق های زنده» استفاده کند که این به خاطر نبود لغتی مناسب تر برای بیان مشاهداتش است. حزقیال تمام این ها را در میان آتش مشاهده نموده است. پس می توان گفت که سفینه در حال تغییر سیستم فرود از موتور موشکی به موتور پروانه ای هلیکوپتری است.
چنان که قبلاً گفتیم، خواندن بخش های بعدی کتاب حزقیال، علاوه بر بخش اول، نه تنها ما را با تفکرات و نوع قلم حزقیال بیشتر آشنا می سازد بلکه به ما در درک بیشتر اظهاراتش در بخش اول بسیار یاری می رساند. مخلوق زنده یا living creatures فقط 12 بار در بخش اول کتاب حزقیال تکرار شده است. 3 بار دیگر نیز در بخش 10 کتاب حزقیال از اصطلاح مخلوق زنده استفاده شده است. همان جا در حزقیال 10-20 حرف جالبی می زند:
حزقیال 10-20:« من می دانم مخلوق زنده ای که زیر سریر خدای اسرائیل در کنار رود چبار دیدم، آن ها کروب- cherubim بودند».
کروب نوعی فرشته است. در معبد سلیمان مجسمه هایی از کروب وجود داشته است (تورات، بخش اول شاهان، بندهای 3-23 تا 3-32 ). با توجه به این که خود حزقیال در بخش 10 کتابش، منظور خود را از مخلوق زنده، همان کروب ابراز می دارد، خود به خود عملیات رمزگشایی جناب بلومریچ با شکست رو به رو می شود. ما باید به دنبال معنای کروب در تورات برویم و ببینیم که کروب چیست؟ آیا کروب فرشته است یا بخشی از بدنه یک سفینه ی فضایی. اگر کسی به جز حزقیال از کروب نام ببرد، آیا او هم سفینه فضایی دیده است؟
ابتدا معنای کروب از نظر خود حزقیال را بررسی می کنیم و بعد به سئوالات فوق پاسخ می دهیم.
حزقیال 1-6 و 1-7: و هر یک چهار صورت و چهار بال داشتند. پاهایشان نیز مثل پای انسان بود، ولی پنجه پایشان به سم گوساله شباهت داشت و مانند فلزی براق می درخشید.
تفسیر بلومریچ از بند 1-6 و 1-7: سفینه اکنون با سطح زمین فاصله ناچیزی دارد. فاصله بیننده با سفینه آن چنان کم است که می تواند چهار پره ملخ هلیکوپتر را به خوبی تشخیص دهد و حتی جزئیات ساختاری گوناگون که برای او مشابه چهره به نظر می رسد.
بلومریچ می گوید که چهار قسمت زیرین بدنه یوفو که در واقع همان موتورهای یوفو هستند، در نظر حزقیال مانند چهره بودند. اما در طرحی که ایشان از سفینه فضایی مطابق توصیفات حزقیال تهیه نموده اند، این گونه به نظر نمی رسد و تفسیر بلومریچ از بند 1-6 و 1-7 دارای هیچ نقطه قوتی نیست. نسخه تورات مورد استفاده بلومریچ هیچ حرفی از سم گوساله ای به میان نیاورده است. آیا وی تعمداً چنین نسخه ای را برای مرجع انتخاب نموده تا در تفسیر سم گوساله ای دچار مشکل نشود؟
حزقیال 1- 8 و 1-9: و زیر هر یک از بال هایشان در هر طرفشان، دست هایی می دیدم مثل دست انسان. هر یک از آن چهار صورت و بال های خودش را داشت. بال های آن چهار موجود زنده به همدیگر وصل بود. آنها مستقیم حرکت می کردند بدون آنکه بر گردند.
تفسیر بلومریچ از بند 1-8 و1-9: برای توجیه بند هشتم، بلومریچ به دو طرف هر یک از چهار موتور موشکی و هلیکوپتری سفینه فضایی حزقیال، دو دست روباتیک وصل نموده است. برای بند نهم نیز بلومریچ به این نتیجه رسیده که باید منظور حزقیال ملخ های هلیکوپتری باشد. بلومریچ وجود چهار بال برای هر موجود را می پذیرد و آن را چهار پره ی بال هر یک از چهار موتور هلیکوپتری تعبیر می نماید. اما به این نکته که حزقیال گفته بال های چهار موجود زنده به هم وصل بود، توجهی نمی کند. چون امکان ندارد که پره های هر یک از موتور های هلی کوپتری دو به دو با پره های موتور دیگر در ارتباط باشد!
همان گونه که می بینیم، بلومریچ به صورت گزیده ای دست به تفسیر بخش اول کتاب حزقیال می زند و هر جا متن را موافق استدلالاتش نمی یابد، آن را به کناری می گذارد.
حزقیال 1-10: هر یک از آنها چهار صورت داشت: در جلو صورت انسان، در طرف راست صورت شیر، در طرف چپ صورت گاو و در پشت صورت عقاب.
ادامه دارد ...
منبع:حقیقت خاموش